زندگی نامه

بسم ربّ الشّهدا و الصّدقین

زندگی نامه

در سوگ اوچرک بر چهره ی خورشید نشست  و اشک در چشمان خسته ی نرگس ، رنگ از رخ بنفشه ها پرید و خون از جگر لاله ها سرازیر شد.امروز سالهاست که از فراغ او از جمع ما می گذرد ولی هر روز به یاد آن بسیجی عارف ومخلص فی سبیل الله محسن (اسماعیل) مرادی می باشیم ، که از خاک سفر به نور کرده است.وی از سلاله ی زهرا (سلام الله علیها) بوده ، چرا که در ایام عزای آن بانوی عالمین با لباس عزا به جبهه سفر و از آن به ملکوت اعلی پیوست.

شهید اسماعیل مرادی در سال 1348 در محله ی سجادیه ی بابل (باغ طاهری سابق) _ در خانواده ی مذهبی چشم به جهان گشود و دوران تحصیلی ابتدایی خویش در دبستان سعدی سابق (میناگر فعلی) آغاز نموده و دوره ی راهنمایی را در مدرسه ی پیشاهنگ سابق (شهید غلامزاده میر فعلی) گذراند و درمقطع دبیرستان مدرسه ی طالقانی را انتخاب و تا پایان سال اول به جهت شکل گیری شخصیت مذهبی او همراه با دیگر همسنگران خویش از مدرسه راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل می شود و ترجیح می دهد که مدارج عالیه خود را در دانشگاه عشق ، ایثار و دلدادگی به امام و مقتدای خود سپری نماید.

در مدت کوتاه عمرخویش هریک ازاعضای خانواده خاطرات شیرینی را دارند که خصلت های ویژه ی آن از جمله متواضع بودن ، خوش رو بودن، ساده بودن و منظم بودن زبان زد همگان بوده است.

مثلا به یاد دارم که در دفترچه یادداشت روزانه خویش تمام کارهایی را که انجام می داد از قبیل :گناه یا

غیبتی که انجام می داد یا تاخیری که در نماز خویش داشت یادداشت و در ازای آن خود را اصلاح

می نمود .در هیئت های مذهبی شب های جمعه منزل یکی از بزرگان دینی شهر حضور داشته و در همین هیئت هابوده که تربیت دینی او تکمیل و چنین نقشی را گرفته است. وی همچنین سعی میکرد دائم الوضو باشد و مساجد حضور داشته باشد. وی در تاریخ 7/4/1365 وصیت نامه ای که حاوی محتوای بسیاربلند و پر معنی است به رشته ی تحریر در اورده وهم اکنون قابل دسترسی می باشد.

امید است که ادامه دهندگان راه او باشیم. نهایتا در تاریخ 8/11/1365 در عملیات کربلای 5 به درجه ی رفیع شهادت درحالی که لباس سیاهی که در ایام سوگواری حضرت فاطمةالزهرا (سلام الله علیها)

 می پوشید ، رسید و به دیار باقی شتافت .       والسلام...